سلام ای بی وفا ای بی مروت
سلام ای ساز گیتار محبت
سلام کردم نگی تو بی وفایی
وگرنه ما که عاشقیم بی مروت !
طلوع بی شمار معرفت باش
به شهری که رسومش بی وفائیست
سرم سرگرم تصویر تو گشته
به آن حدی که اسمش بی نوائیست
از زشــتی کردار تو هم خسته شدم
بی معرفتی دیده و بشکسته شدم
پژواکم و در ســـینه صد کوه اســـی
بی مهری و غم دیدم و لب بسته شدم . . .
دوستی این نیست
بی معرفتی سنگدلی نامردی
دوستی این نیست
این نیست که دیرآمدی و زود روی
خداوندا دوستی دارم آئینه تمام نمای عشق
رسمش معرفت،کردارش جلای روح ویادش صفاو دلارای من است؛
پس آنگاه که دست نیاز سوی توآورد،پرکن ازآنچه که درمرام خدایی توست.
بی معرفت تو اون کسی بودی که اومدی زیر چترم
نه برای همراهی با من
بلکه فقط برای اینکه خیس نشی
بارون که بند اومد ، رفتی که رفتی . . .
درویشی را دیدم شتابان مى دوید گفتم درویش ،کجا؟
گفت مراسم عزا ، گفتم مگه کی مرده؟ آهی کشید و گفت : معرفت و وفا
این اس ام اس رو میزنم به سلامتی همه بی معرفتا
که سخت مشغول شطرنج زندگی اند
و نمیدونن ما مات رفاقتشون هستیم
مرام فقط مرام گاو،چون نگفت من گفت ما…..
رفیق فقط کلاغ نه بخاطر سیاهیش به خاطر یه رنگیش…
معرفت فقط معرفت کرم نه به خاطر کرم بودنش به خاطر خاکی بودنش…
تعداد صفحات : 2